موضوع:دانلود گزارش کار ازمایشگاه افات و حشره شناسی مورفولوژی حشرات
تعداد 21 صفحه ---- فرمت فایل:word
فهرست:
مرفولوژی حشرات
مرفولوژی بیرونی
بررسی کامل انواع شاخک ها(میله ای-تسبیحی-
ساختمان شاخک ها
بررسی سر و پیوست های ان
وضعیت سر نسبت به بدن
بخش های مختلف سر
چشم
ضمائم دهانی
دانلود فایل :کلیک بر گزینه دانلود
آزمایشگاه افات و حشره شناسی
استاد.....
دانلود کلیه پایان نامه و پروژه های دانشجویی
در رشته های کشاورزی و ....
مهدی بنی حسن
عکس های گرفته شده در ازمایشگاه دانشگاه
تشریح و مرفولوژی حشرات
ی حشراتحشرات یا شش پایان (Hexapoda) جزء بند پایان تراشه دار (Tracheata) هستند که بدنشا ن حلقه حلقه بوده و از سه بخش (Tagme) سر، قفسه سینه و شکم تشکیل شده است .
سر مانند دیگر قسمت های بدن از به هم پیوستن چندین حلقه (Metamere) به وجود آمده و دارای اعضا ء حسی مهم مانند شاخک ها ، چشم ها و همچنین قطعات بدن می باشد .
قفسه سینه از سه حلقه مشخصی تشکیل شده است که هر یک مجهز به یک جفت پای بند بند می باشد .حلقه های دوم و سوم قفسه سینه در حشرات زیر رده بال داران (Pterygota) بطور معمول هر یک حامل یک جفت بال می باشند.
شکم در اصل شامل 11 حلقه و بدون پیوست های حرکتی است .بررسی های چنین شناسی نشان می دهد که تعداد حلقه های شکم در این مرحله 12 عدد است .در برخی از حشرات کامل راسته های بی شاخه کان (Pro tura) و چوبک مانند های (Phas moptera) تعداد این حلقه ها 12،ودرحشرات زیر رده بالداران پست 11 ، در بالداران عالی 9 تا 10 وبلاخره در راسته پادمان (Collembola) 6عدد است .
حلقه های شکم در مراحل رشد جنینی معمولاٌ دارای پیوست هایی است که پس از تبدیل به حشره کامل همه آنه از بین می روند اما در برخی از حشرات بالغ ، به ویژه در بی بالان و حشرات کامل و لارو بالداران اثر آنها باقی می ماند.
مرفو لوژی عمومی بدن در دو بخش جداگانه : مر فولوژی بیرونی و مرفولوژی درونی به شرح زیر مورد بررسی قرار می گیرد :
مرفولوژی بیرونی
شکم از مجموع حلقه هایی تشکیل شده که تعداد انها در مرحله ی جنینی 12 عدد و در حشرات کامل اولیه از 11 حلقه تجاوز نمی کند .در حشرات اولیه هر حلقه از یک نیم حلقه ی پشتی بنام ترگوم و یک نیم حلقه ی شکمی بنام استرنوم ساخته شده است اسکلریت یا قطعات سختی که در انها وجود دارند به ترتیب ترژیت و استرنیت نامیده می شوند بخش پهلوئی که این دو نیم حلقه را بهم وصل میکند عبارت از پرده ی نرمی است که در ان یک یا چندین اسکلریت پهلویی بویژه در قاعده ی پیوست های موجود در شکم دیده می شود . از لحاظ تئوری حدود بخش پهلوئی شکم بوسیله ی دو شیار طولی aa وBB مشخص میشود شیار اولی در سمت بالا و در حد فاصل بخش پهلوئی و پشتی و شیار دوم در پایین و بین بخش پهلوئی و شکمی قرار گرفته و بسوی قفسه سینه کشیده می شوند . هر یک از ترگوم ها و استرنوم ها در سمت پیشین خود دارای فرو رفتگی درونی تیغه مانندی بنام انته کستا است که محل اتصال ماهیچه های طولی شکم است . درزی را که این فرو رفتگی های پوستی در سطح ترگوم یا استرنوم ها ایجاد میکند درز انته کستا می نامند . این درزها در حقیقت حدود حلقه بندی اولیه شکم را مشخص می کنند . نیم حلقه های پشتی و شکمی در بیشتر حشرات بویژه زیر رده ی بالداران بصورت صفحه های سختی هستند که از بهم پیوستن چندین اسکلریت بوجود امده اند . قطعات پهلویی در حلقه های شکمی دارای اسکلریت های مشخصی هستند که منشا انها به احتمال مربوط به قاعده ی پیوست های شکمی است بنابراین کوکسوپودیت های شکمی در حشرات راسته ی thysanura وهمچنین اسکلریت های حامل ابشش های شکمی لارو یک روزه ها و یا اسکلریت قاعده ی تخمریزها و اسکلریت های جانبی شکم در لارو های حشرات با دگردیسی کامل عموما بیانگر وجود قطعات پهلویی شکم می باشد . بخش پهلوئی در برخی از حشرات نرم و دارای قابلیت ارتجاعی زیادی می باشد این حالت سبب می شود که شکم حشرات ماده هنگام فعالیت تخمدان ها در همه ی ابعاد خود به گونه ی قابل توجهی افزایش پیدا کند روزنه های تنفسی که تعداد انها در شکم به 8 جفت می رسد معمولا روی پرده ی پهلویی قرار می گیرند . در حشرات پیشرفته میزان سخت شدن نیم حلقه های پشتی شکمی و همچنین قطعات پهلویی با اشکال مختلف دستخوش تغییرات ساختمانی می شود که مهمترین انها بقرار زیر است :
1)قطعهء پهلویی ممکن است به استرنیت پیوسته و قطعهء واحدی بنام پلورواسترنیت را بوجود اورد.
2)در برخی از حشرات ترژیت در دو سوی شکم به سمت جانبی رشد کرده و مکان روزنه های تنفسی را دربر میگیرد.
3)درگروهی از حشرات ممکن است ترژیت به دو قطعهء ترژیت میانی و ترژیت جانبی تقسیم شود. ترژیت جانبی چون در بالای قطعات پهلویی قرار گرفته به ان اپی پلوریتنیز می گویند.
4)در برخی از حشرات پلورواسترنیت ضمیمهء ترژیت جانبی می شود در این حالت ممکن است روزنه هی تنفسی را نیز در بر گیرد. نیم حلقه های پشتی و شکمی در برخی از حشرات به همدیگر ملحق میشود و یا بر عکس قطعات پهلویی رشد زیادی کرده و در نتیجه نیم حلقه های پشتی و شکمی از همدیگر بطور کامل جدا میشوند.
ساختمان شاخک
در بررسی های ساختمانی دو نوع شاخک می توان تشخیص داد : شاخک های حلقه ای – در این نوع حلقه های شاخک شبیه هم بوده و بجز حلقه ی انتهایی بقیه ی حلقه ها عموما دارای ماهیچه های ویژه ی خود می باشند . تعداد حلقه های این شاخک ها در دوره رشد پس جنینی به وسیله تقسیم حلقه ی انتهائی افزایش پیدا می کند . این تیپ شاخک در حشرات زیر رده ی بی بالان راسته های پادمان و دم چنگالان و همچنین در بند پایان رده ی هزار پایان دیده می شود . شاخک تاژکی – شاخک تاژکی از بندهای متفاوت تشکیل یافته که در ساختمان آن فقط بندپایه یا بند اول شاخک دارای ماهیچه است و بقیه فاقد آن میباشند. ماهیچه های محرک در این تیپ در درون سر قرار گرفته اند . افزایش بندها در دوره رشد پس جنینی بوسیله ی تقسیم بند اول یا دوم گاهی نیز به وسیله ی دیگر بندها صورت می گیرد . شاخک تاژکی در بی بالان فقط در راسته ی THYSANURA و در همه ی حشرات زیر رده ی بالداران وجود دارد . شکل عمومی شاخک ها در حشرات بسیار متغیر است و مهمترین آنها عبارتند از :
1= شاخک نخی – بند های استوانه ای و اندازه ی قطر بندها در همه ی طول تاژک یکسان هستند مانند شاخک ملخ های خانواده ی ACRIDIDAR
2= شاخک موئی- قطر بندهای تاژک از ابتدا تا انتها به تدریج کمتر می شود مانند سوسریها
3=شاخک تسبیحی- بندهای تاژک گرد و تقریبا مانند دانه های تسبیح می باشند . مانند موریانه ها
4= شاخک شانه ای – در این تیپ هریک از بندهای تاژک در کناره بیرونی خود دارای زایده شانه مانندی است که در مجموع شاخک شکل شانه را پیدا می کند حشرات نر خانواده ی BRUCHIDAE یا گوزن پرنده . در برخی از حشرات هر یک از بندهای تاژک به جای یک زایده دو یا سه زایده دارند در این صورت شاخک ها را به ترتیب دو شانه ای و سه شانه ای می گویند
5= شاخک اره ای – در این شاخک هریک از بندهای تاژک در یک سوی بیرونی خود دارای زایده ای شبیه دندانه ی اره است مانند حشرات خانواده ی ELATERIDAE
6= شاخک چماقی – در این نوع تعدادی از بندهای انتهایی شاخک از پائین به بالا به تدریج درشت تر شده و به شکل چماق در می آیند مانند حشرات خانواده یCUCUJDAE.
7= شاخک سنجاقی- در این شاخک چند بند انتهایی آن رشد زیادی کرده و طوری به هم فشرده شده اند که توده متورمی بنام ماسو را به وجود آورده اند مانند پروانه های روز پرواز RHOPALOCERA و سخت بالپوشان خانواده ی SCOLYTIDAE
8= شاخک زانوئی- در این تیپ اولین بند شاخک با پدیسل و دیگر بندهای تاژک زاویه ای را تشکیل میدهند مانند مورچه ها و دیگر زنبورها
9= شاخک ورقی- در این شاخک چند بند انتهائی آن به شکل صفحه هائی رشد کرده اند که مانند باد بزن فرنگی رویهم قرار می گیرند مانند حشرات خانواده ی sCARABEIDAE
10= شاخک دوکی- در این تیپ بندهای میانی شاخک نسبت به بندهای ابتدائی و انتهائی آن رشد بیشتری کرده اند و در نتیجه شکل عمومی شاخک مانند دوک شده است.مانند ملخ های aCRIDELLA
11= شاخک پروش- در این شاخک حدفاصل بندها در دو سوی خود مجهز به موهای بلند و انبوه می باشد. مانند پشه های نر ، کولکس ، پروانه ی کرم ابریشم و پروانه ی پرطاووس گلابی
12= شاخک مودار- این تیپ شاخک معمولا کوتاه بوده و مجموعا دارای سه بند میباشد. بند سوم حامل زایده ی مو مانندی بنام آریستا است که خود ممکن است دارای چندین بند باشد . مانند مگس خانواده ی muscidae
13= شاخک میله ای- در این شاخک تعداد بندها مانند شاخک مودار از سه بند تجاوز نمی کند . بند سوم حامل پیوست میله ای شکل می باشد مانند برخی از مگس ها
در حشرات زیر رده ی بالداران و بی بالان مانند راسته های پادمان و diplura نوع ماهیچه های محرک مانند بالداران است با این تفاوت که در این حشرات در هر یک از بندهای تاژک ماهیچه های درونی نیز وجود دارند . این تیپ شاخک ها را همانطور که در بالا اشاره شد حلقه ای می گویند .
سر و پیوستهای آن
1)حلقه های سر
سر یا اولین بخش بدن ، عبارت از یک کپسول کوتیکولی به نسبت سختی است که در جلو دارای حفره دهانی و در عقب دارای سوراخ پس سری (Foramen magnum) است ؛ از این سوراخ آئورت ، لوله گوراش ، زنجیر عصبی و لوله های تنفسی گذشته وارد سر می شوند . پوست سر در تمام سطوح بطور کامل سخت گردیده و اسکلت بیرونی یا جمجمه (Cranium)را به وجود می آورد .
سر در مرحله جنینی از به هم پیوستن چندین حلقه (Metamera) که تعداد آنه طبق نظر غالب متخصصان 6 عدد است به وجود آمده است . این حلقه ها به گونه ای به هم دیگر متسل شده اند که از بیرون به هیچ وجه آثار اتصال آنها مشخص نیست . خطوط موجود در کپسول سر که در جهت های مختلف کشیده شده اند اغلب درز هایی « Suture» هستند که بیانگر حق فاصل قطعات کوتیکولی درونی «Apodeme» بوده و هیچگونه ارتباطی با حلقه های تشکیل دهند ه سر ندارند.
تعداد حلقه های سر از زمانهای گذشته به عنوان یک مساله پیچیده علمی مورد بحث حشره شناسان بوده و در این مورد تاکنون نظریه های متضادی ابراز شده است . بررسی های جنین شناسی و اناتومی نشان ی دهد که سر در حشرات مانند سخت پوستان در دوره ی جنینی به طور کلی از آکرون (Acron) یا بخش پیشین سر و مجموع حلقه های پیش سر یا پروسفالون (Procephalon) و حلقه های دهان سر یا گناتوسفالون (Gnathocephalon) تشکیل دهنده است .آکرون که در مرحله رشد جنینی ، قسمت جلویی سر است را به وجود می آورد در همه یبند پایان دیده می شود و معادل پروستومیم (Prostomium) در کرم های حلقوی است . دذر این مرحله رشد ی ، به دنبال آکرون به ترتیب حلقه های پیش سر و دهان سر به قرار زیر به هم دیگر می چسبند .
الف- حلقه های پیش سر یا پروسفالون –پرو سفالون از جلو به عقب دارای حلقه های زیر می باشد :
حلقه ی پیش شاخک (Metamere preantennaire) – این حلقه به ظاهر بدون پوست واقعی است اما طبق نظر وایزمن (1926) در جنین برخی از حشرات یک زایده کوچک معادل پیوست دیده می شود افزون بر این چشم های مرکب و ساده نیز در آن قرار دارند گره عصبی این حلقه مغز اول می باشد در این حلقه کیسه های سلوم بندرت دیده می شوند .
حلقه ی شاخک (Metamere Antennaire) این حلقه حامل شاخک های اول است که به وسیله مغز دوم حساس می شوند و کیسه های سلوم اغلب وجود دارند .
حلقه فرعی (Metamere intercalaire) – حامل پیوست های ضمیمه یا شاخک های دوم است که در سخت پوس تان دیده می شوند عقده ی عصبی این حلقه مغز سوم است و کیسه های سلوم معمو لا در این حلقه وجود دارند .
ب- حلقه های دهان سر یا گناتو سفالون – گناتوسفالون شامل سه حلقه زیر می باشد :
حلقه ی آرواره بالا ( Metamere mandibulaire)- این حلقه دارای پیوست های آرواره بالا ست که به وسیله ی عقده های عصبی آرواره های بالا حساس می شوند .
حلقه یآرواره پایین (Metamere maxillaire) – این حلقه حامل آرواره های پایین است و مرکز حسی آنها عقده های عصبی آرواره های پایین می باشد .
حلقه لب پایین (Metamere labiale ) – این حلقه شامل پیوست لب پایین که معدل آرواره های پایین دوم سخت پوستان است می باشد و به وسیله ی عقده عصبی لب پایین حساس می شود .
برخی از محققان به وجود حلقه هفتم به نام سوپر لنگوئه معتقدند که در بسیاری از حشرات فاقد پیوست می باشد.
در مراحل بعدی زندگی از به هم پیوستن توده های عصبی پروسفالون مغز به وجود می آید که به سبب قرار گرفتن آن در بالای مری گره عصبی بالا مری نیز نامیده می شود .
از به هم پیوستن گره های عصبی ناحیه ی گناتو سفالون گره عصبی زیر مری تشکیل می شود که به وسیله ی رشته ی عصبی حلقه ی دور مری به مغز وصل می شود . زنجیر عصبی شکمی از گره زیر مری آغاز و به سوی قفس سینه و شکم کشیده می شود –
2- وضع سر نسبت به بدن
وضع سر و قطعات دهانی آن نسبت به محور طولی بدن در حشرات متفاوت است بر حسب طرز قرار گرفتن سر نسبت به بدن می توان سه تیپ زیر را مشخص نمود :
تیپ زیر دهانان (Hypognathes) – این تیپ در بیشتر حشرات به ویژه در گیاه خواران دیده می شود در این تیپ سر عمود بر محور طولی بدن بوده و قطعات دهانی در زیر سر قرار گرفته اند.تیپ زیر دهانان که گاهی راست دهانان نیز نامیده می شوند در بیشتر حشرات مانند راسته های راست بالان سخت بال پوشان و زنبورها دیده می شوند .
تیپ پیش دهانان (Prognathes) –در این تیپ سر و قطعات دهانی در امتداد محور طولی بدن قرار گرفته اند و اغلب در لارو ها حشرات شکاری برخی از سخت بال پوشان و گوشخیزکها دیده می شود .
تیپ پس دهانان (Opistognathes)- در این تیپ که گاهی شکم دهانان نیز نامیده می شوند قطعات دهانی در حالت استراحت در جهت پایین و متمایل به عقب بدن قرار می گیرند به طوری که سر با محور طولی بدن زاویه تند ایجاد می کند پس دهانان بیشتر در سن ها شته ها و شپشک ها یی گیاهی دیده می شوند .
3- درزهای سر
درز (Suture)عبارت از شیار ناو دان مانندی است که از فرو رفتگی های خطی کوتیکول به درون بدن پدید می آید و معمولا در حد فاصل در قطعه کوتیکولی به نام اسکلریت و یا در بین دو حلقه بدن تشکیل می شود .
تعداد درزها در برخی از حشرات زیاد و در برخی دیگر مانند حشرات تکامل یافته بسیار اندک است ما در اینجا مهمترین انها را که معمولا در حشرات راسته راست بالان و در تیپ زیر دهانان وجود دارند مورد بررسی قرار میدهیم :
درز بالای سر ( Suture epicranienne)-این درز بصورت Y وارونه در فرق سر و پیشانی دیده می شود که از ناحیه پشت سر به سوی جلو کشیده شده است و درز فرق سر را به وجود می اورد سپس در بالای پیشانی دو شاخه شده و درزهای پیشانی را می سازد . درزهای پیشانی در برخی از گوشخیزکها و بهاره ها وجود دارند در برخی از حشرات در بالای درزهای پیشانی درز دیگری تشکیل می شود که آن را درز پس پیشانی می نامند .درز بالای سر که جمجمه را به دو قسمت جانبی تقسیم می کند در پوره ها از مقاومت و استحکام کافی بر خوردار نیست به این جهت هنگام پوست اندازی در اثر ازدیاد فشار درونی بدن به اسانی شکفته شده و پوره سن بالا از ان شکاف به اسانی از ان بالا می اید نام این درز را به همین دلیل خط پوست اندازی نیز می گویند .
درز بالای دهان (S.epistomale) –که گاهی به ان S.frontoclypeale و S.clypeale نیز می گویند در حد فاصل پیشانی و قطعه زیر پیشانی قرار گرفته است از ویژگیهای این درز وجود دو فرو رفتگی مشخص در روی ان است که به فاصله ی اندک از هم قرار گرفته اند .این فرو رفتگی ها در واقع محل تشکیل بازوهای پیشین اسکلت داخلی سر می باشد که به وسیله انهاسر به اسانی شناخته می شوند .روی این درز در بعضی از حشرات فرو رفتگی ویژه ای به نام peristome وجود دارد که در دو بالان تکامل یافته حدود پایه و اطراف قطعات دهانی را تشکیل می دهد .
درز زیر گونه (S.subgenale) – این درز که در امتداد درز بالای دهان واقع شده است در دو سوی جانبی سر و در بالای ارواره های بالا و یا در زیر گونه ها کشیده می شود و گاهی نیز به ان درز پهلوی دهان می گویند .
درز زیر دهان (S. hypostomale)- این درز در امتداد درز زیرگونه از بالای ارواره های پایین و لب پایین گذشته و به سوی پشت سر و یا پس گونه کشیده می شود .
درز لب بالا (S.clypeolabrale)-این درز در بین قطعه زیر پیشانی و لب بالا قرار گرفته و انه را از هم دیگر جدا می سازد.
درز پشت سر (S.occipitale)-این درز در ناحیه پشت سر قرار گرفنه و در برخی از حشرات مانند راسته راست بالان رشد زیادی کرده است شکل ان معمولا قوسی و نعل مانند می باشد.
درز پس پشت سر (S.postoccipitale)-این درز در پس سر دیده می شود که بعد از درز پشت سری هم سو با ان در کناره های سوراخ پشت سر قرار می گیرد. از این درز اپودم بزرگی در داخل سر به وجود می اید که محل اتصال ماهیچه های گردن و پیش قفس سینه می باشد . این آپودم در بخش زیرین سر بازوهای عقبی تانتوریم را می سازد.
درز چشم مرکب (S.oculaire)-شیاری است که در پیرامون هر یک از چشم های مرکب دیده می شود .
درز شاخک (S.antennaire)-شیاری است حلقوی که اولین بن شاخک را احاطه کرده است .
درز زیر چشم مرکب (S.suboculaire)-درزی است که از زیر چشم های مرکب آغاز و در پایین به دو نقطه پایانی درز بالای دهان ختم می شود این درز در حد فاصل قطعه ی گونه و پیشانی قرار می گیرد .
4- بخش هاي مختلف سر
علاوه بر درزها ، در سر منطقه هائي وجود دارند كه حدود هر يك از آنها به قطعات كوتيكولي يا اسكلريت هاي مشخص محدود شده و بوسيلة درزهايي از همديگر مجزا شده اند . اين منطقه ها عبارتند از :
1- منطقة پيش رو – پيش رو بخش جلويي سر است كه بين درزهاي پيشاني قرار گرفته و از قرث سر تا قاعدة لب بالا كشيده مي شود . اين منطقه شامل پيشاني و قطعة زير پيشاني است .
پيشاني – بخشي از پيش رو است كه بين چشم هاي مركب و گونه ها قرار مي گيرد و حدود آن معمولاً با درزهاي پيشاني مشخص مي گردد . چشم سادة مياني نيز در اين بخش از سر قرار دارد . در لارو سخت بالپوشان پيشاني خيلي بزرگ است ، در لارو پروانه ها برعكس ، پيشاني كوچك مانده ولي قطعة زير پيشاني از رشد بيشتري برخوردار است .
قطعة زير پيشاني – قطعه اي است كه در زير پيشاني و بالاي لب بالا قرار گرفته و بوسيلة درز لب بالا از هم جدا شده اند . اين قطعه در پروانه ها ، زنبورها ، و سن ها اغلب بزرگ است . در سن ها بوسيلة يك درز مياني به دو بخش : قطعة زير پيشاني جلويي و عقبي تقسيم شده است .
2- منطقة پهلويي – اين منطقه شامل فرق سر ، گونه ها و زير گونه هاست .
فرق سر – بخشي است كه در بالاي پيشاني و ميان چشم هاي مركب قرار دارد . در برخي از حشرات مانند ملخ هاي شاخك بلند ، در اين قسمت ، زايده اي بنام Fastigium ديده مي شود كه از نظر رده بندي و تشخيص گونه هاي مختلف داراي اهميت مي باشد .
گونه – گونه ها در دو طرف سر و زير چشم هاي مركب قرار گرفته اند . در برخي از حشرات گونه ها بيش از اندازه رشد كرده پس گونه را بوجود مي آورند . پس گونه بع داز گونه و در پايين پشت سر قرار دارد .
زير گونه – اين منطقه عبارت از نوار باريكي است كه در زير درز زير گونه قرار گرفته است . تغييرات آن در گروه هاي مختلف حشرات ، از لحاظ تشخيص گونه ها مي تواند قابل توجه باشد . بطور كلّي زير گونه بخشي از سر است كه در دو سوي جانبي سر و در بالاي آرواره هاي بالا و بالاي آرواره هاي پايين ديده مي شود و تا محلّ اتّصال لب پايين امتداد پيدا مي كند .
منطقة پشت سر – اين اين منطقه بين دو درز پشت سر و پس پشت سر كه هر دو به شكل نعل اسب هستند ، قرار مي گيرد .
- پشت سر – اين بخش در بالا به منطقة گيجگاه و در پايين به پس گونه ها چسبيده است .
- پس پشت سر – بخشي از پشت سر كه بين كه بين سوراخ پس سر و درز پس پشت سر قرار گرفته است يا به بيان ديگر عبارت از كناره هاي سوراخ پشت سر است كه معمولاً در دو طرف جانبي خود حامل دو مهرة مفصل مي باشد كه اسكلريت هاي گردن به آن متصل مي شوند .
- گيجگاه – بخشي از سر كه در پشت چشم هاي مركب قرار مي گيرد .
- گلو – عبارت از قطعه اي است كه بين درز پس پشت سر و قطعات دهاني و سوراخ پس سر قرار مي گيرد . گلو در برخي از حشرات مانند سخت بالپوشان و بالتوري ها رشد زيادي كرده و اغلب با زيرچانه و گاهي نيز با چانه در هم آميخته و يك قطعة كوتيكولي بنام Gulamentum را مي سازند . گلو ممكن است در بعضي از حشرات وجود نداشته باشد و يا به يك نوار باريك سخت تبديل شود .
5- اسكلت دروني سر
تانتوريم عبارت از اسكلت درون كپسول سر است كه به آن تعداد زيادي از ماهيچه هاي سر متصل مي شوند . مهمترين ماهيچه هاي سر عبارتند از :
- ماهيچه هاي نزديك كنندة آرواره هاي بالا ،پايين و لب پايين .
- ماهيچه هاي محرك زايدة لب پايين .
- ماهيچه هاي محرك بخش جلويي دستگاه گوارش .
- ماهيچه هاي محرك شاخك ها .
- ماهيچه هاي دور كننده آرواره هاي بالا .
ساختمان اسكلت درون سر در حشرات مختلف بسيار متفاوت است . بطور كلي تانتوريم ها عبارت از دو جفت فرورفتگي كوتيكولي در سمت جلو و عقب سر است كه به شكل بازوهاي بسيار سخت و محكم بسوي داخل سر رشد كرده و براي تشكيل يك نوع داربست به همديگر پيوسته اند . اين بازوها از بالاي زنجير عصبي و از زير بخش جلوي دستگاه گوارش عبور مي كنند .
تانتوريم ها شامل بازوهاي زير هستند .
- يك جفت بازوي جلوي – منشاء اين بازوها محل فر رفته اي بنام Peretentoria است كه روي درز «بالاي دهان» قرار گرفته اند .
- يك جفت بازوي عقبي – اين بازوها از فرورفتگي كوتيكولي متاتانتوريم ، واقع در قسمت زيرين درز «پس پشت سر» بوجود مي آيد .
در اغلب حشرات متاتانتوريم ها تقريباً نزديك سوراخ پشت سر قرار گرفته اند در صورتيكه در حشرات پيش دهانان از آن فاصله دارند . در اين حشرات فاصلة بين سوراخ پشت سر و قطعات دهاني به قطعة سختي بنام گلو تبديل شده است .
- در بيشتر موارد يك جفت تانتوريم پشتي نيز ديده مي شود كه از بازوهاي جلوي منشعب شده و محل انشعاب آنها نيز نزديك قاعدة شاخك ها است .
تانتوريم در حشرات راسته Thysanura و در غالب بالداران ديده مي شود ولي در حشرات بي بالان وجود آن بخوبي روشن نشده است .
شكل اسكلت درون سر بسيار متغير است ، مثلاً د رهمبالان خرك مانند و در راست بالان بشكل علامت ضربدر مي باشد . در برخي از حشرات ، مركز تانتوريم نانند صفحه اي پهن شده كه به آن تنة تانتوريم مي گويند . بازوهاي جلوي تانتوريم ، در جلو لولة مري ، به يك قطعة پل مانند وصل مي شوند كه آن را پل تانتوريم مي نامند .
6- پيوست هاي سر
الف) شاخك ها
شاخك ها اعضاء حسي بندبندي هستند كه شكل و تعداد بندهاي آنها در حشرات فوق العاده متغير است . شاخك ها معمولاً بطور دائم در حركت بوده و از نظر فيلوژني معادل شاخك هاي اول سخت پوستان مي باشند . اين اعضاي حسي در تمام حشرات به جز در حشرات بي بالان راستة بي شاخكان و لارو برخي از زنبورها به تعداد يك جفت در طرفين سر وجود دارند . شاخك ها در بعضي از حشرات ، كوتاه (مگس ها) و در برخي ديگر دراز است و گاهي نيز طول آنها از طول بدن بيشتر است ، مانند سخت بالپوشان خانوادة شاخك درازها و يا ملخ هاي شاخك بلند خانواده Tettigoniidae . شاخك ها بطور كلّي از مجموع بندهاي بهم پيوسته اي تشكيل شده اند كه سطح آنها از موهاي ريز و درشت پوشيده شده است . شكل عمومي شاخك ها غالباً در افراد نر و مادة يك گونه ، متفاوت است كه در اينصورت جنس نر و ماده به آساني از همديگر شناخته مي شوند .
شاخك ها در درجة اول اعضاء لمسي ، بويايي و شنوايي حشره را تشكيل مي دهند كه بوسيلة حركات سريع و مداوم خود ارتباط جانور را با محيط زيست برقرار مي سازند . شكل و اندازة بندهاي شاخك ها يكنواخت نيست ، باين جهت در طول آن معمولاً سه بخش زير قابل تشخيص است .
1- اسكاپ – بند اوّل يا پاية شاخك كه معمولاً پهن تر و يا بلندتر از بندهاي ديگر است در يك محل غشائي و نرم برآمده ائي و روي اسكلريت حلقوي به كپسول سر متطل مي شود . اسكلريت حلقوي به كپسول سر متصل مي شود . اسكلريت شاخك ، درز گردي را بنام درز شاخك پديد مي آورد . اتصال شاخك به اسكلريت ، به كمك يك آپوفيز كوچك واقع در كنار اسكاپ صورت مي گيرد .
2- پديسل – دومين بند شاخك بعد از اسكاپ است كه معمولاً كوتاه تر بوده و از لحاظ شكل نسبت به ديگر بندها متفاوت است . پديسل حامل اعضاي حسي ويژه اي بنام جونستون است كه در اغلب حشرات بصورت گروهي روي آن قرار مي گيرند . اين اعضاء اعمال حسي مختلف مانند شنوايي ،لمسي و بويايي را انجام مي دهند . روي بندهاي مختلف شاخك بعضي از حشرات مانند شته ها اعضاي حسي ويژه اي ، به اشكال مختلف ديده مي شوند كه در تشخيص گونه ها مورد استفاده قرار مي گيرند .
3- تاژك – تاژك شامل بند سوم و مجموع ديگر بندها است . تعداد بندهاي تاژك از 1 (لارو سخت بالپوشان) تا 60 بند (سخت بالپوشان شاخك دراز) متغير است . در بعضي از ملخ هاي شاخك بلند ، اين تعداد تا 150 بند نيز مي رسد . ولي بطور معمول تعداد بندهاي تاژك در حدود 9 بند مي باشد .
در حشرات تكامل يافته ، شكل بندهاي تاژك بويژه در انتهاي آن ، دستخوش تغييرات اساسي شده كه از نظر تشخيص و رده بندي حشرات مورد استفادة متخصّصان قرار مي گيرد . در سخت بالپوشان خانوادة Scarabaeidae بندهاي انتهايي تاژك بصورت ورقه و يا صفحه هايي رشد كرده كه مانند بادبزن فرنگي روي هم قرار مي گيرند در برخي ديگر دو يا سه بند انتهايي متورم و حجيم شده تشكيل ماسو را مي دهند .
در حشرات خانوادة سرخرطومي ها و پوستخواران و ... تاژك از دو قسمت فونيكول و ماسو تشكيل شده است . فونيكول از تعدادي بندهاي باريك يا گرد و كوتاه و ماسو معمولاً از 2 يا چند بند درشت و بهم فشرده بوجود مي آيد .
ساختمان شاخك ها
در بررسي هاي ساختماني دو نوع شاخك مي توان تشخيص داد :
1- شاخك حلقه اي – در اين نوع ، حلقه هاي شاخك شبيه هم بوده و بجز حلقة انتهايي بقية حلقه ها عموماً داراي ماهيچه هاي ويژة خود مي باشند . تعداد حلقه هاي اين شاخك ها در دورة رشد پس جنيني ، بوسيلة تقسيم حلقة انتهايي افزايش پيدا مي كند . اين تيپ شاخك در حشرات زير ردة بي بالان ، راسته هاي پادمان و دم چنگالان و همنچنين در بندپايان ردة هزارپايان ديده مي شود .
2- شاخك تاژكي – شاخك تاژكي از بندهاي متفاوت تشكيل يافته كه در ساختمان آن فقط بند پايه يا بند اوّل شاخك داراي ماهيچه است و بقيه فاقد آن مي باشند . ماهيچه هاي محرك ، در اين تيپ ، در درون سر قرار گرفته اند . افزايش بندها در دورة رشد پس جنيني بوسيلة تقسيم بند اوّل يا دوم و گاهي نيز بوسيلة ديگر بندها صورت مي گيرد . شاخك تاژكي در بي بالان فقط در راستة Thysanura و در همة حشرات زير ردة بالداران وجود دارد .
شكل عمومي شاخك ها در حشرات بسيار متغير است و مهمترين آنها عبارتند از :
1- شاخك نخي – بندها استوانه اي و اندازة قطر بنده در همة طول تاژك يكسان هستند مانند شاخك ملخ هاي خانوادة Acrididae .
2- مويي – قطر بندهاي تاژك از ابتدا تا انتها ، به تدريج كمتر مي شود . مانند سوسريها .
3- شاخك تسبيحي – بندهاي تاژك گرد و تقريباً مانند دانه هاي تسبيح مي باشند . مانند موريانه ها .
4- شاخك شانه اي – در اين تيپ ، هر يك از بندهاي تاژك در كنارة بيروني خود ، داراي زايدة شانه مانندي است كه در مجموع ، شاخك شكل شانه را پيدا مي كند ،مانند حشرات نر خانوادة Bruchidae يا گوزن پرنده . در برخي از حشرات هر يك از بندهاي تاژك ،بجاي يك زايده ، دو يا سه زايده دارند در اين صورت شاخك را به ترتيب دو شانه اي و سه شانه اي مي گويند .
5- شاخك ارّه اي – در اين شاخك ، هر يك از بندهاي تاژك در يك سوي بيروني خود ، داراي زايده اي شبيه دندانة ارّه است مانند حشرات خانوادة Elatridae .
6- شاخك چماقي – در اين نوع ، تعدادي از بندهاي انتهايي شاخك از پايين به بالا به تدريج درشت تر شده و به شكل چماق در مي آيند ، مانند حشرات خانوادة Cucujidae .
7- شاخك سنجاقي – در اين شاخك ، چند بند انتهايي آن رشد زيادي كرده و طوري بهم فشرده شده اند كه تودة متورمي بنام ماسو را بوجود آورده اند ، مانند پروانه هاي روز پرواز و سخت بالپوشان خانوادة Scolytidae .
8- شاخك زانويي – در اين تيپ ، اوّلين بند شاخك با پديسل و ديگر بندهاي تاژك زاويه اي را تشكيل مي دهند مانند مورچه ها و ديگر زنبورها .
9- شاخك ورقي – در اين شاخك چند بند انتهايي آن ، بشكل صفحه هايي رشد كرده اند كه مانند بادبزن فرنگي روي هم قرار مي گيرند ، مانند حشرات خانوادة Scarabaidae .
10- شاخك دوكي – در اين تيپ ، بندهاي مياني شاخك ، نسبت به بندهاي ابتدايي و انتهايي آن رشد بيشتري كرده اند و در نتيجه شكل عمومي شاخك مانند دوك شده است . مانند ملخ هاي Acridella .
11- شاخك پرورش – در اين شاخك حدفاصل بندها در دو سوي خود مجهز به موهاي بلند و انبوه مي باشد . مانند پشه هاي نر ، كولكس ، پروانه هاي كرم ابريشم و پروانة پرطاووسي گلابي .
12- شاخك مودار – اين تيپ شاخك معمولاً كوتاه بوده و مجموعاً داراي سه بند مي باشد . بند سوم حامل زايدة مو مانندي بنام آريستا است كه خود ممكن است داراي چندين بند باشد . مانند مگس هاي خانوادة Muscidae .
13- شاخك ميله اي – در اين شاخك ، تعداد بندها مانند شاخك مودار از سه بند تجاوز نمي كند . بند سوم حامل پيوست ميله اي شكل مي باشد ، مانند برخي از مگس ها .
در حشرات زير ردة بالداران و بي بالان راستة Thysanura ، شاخك ها داراي ماهيچه هاي محرك بالا برنده ، پايين آورنده هستند كه يك طرف آنها به بازوهاي جلوي تانتوريم و طرف ديگر به قاعدة بند اوّل يا اسكاپ وصل مي شود . علاوه بر اينها ماهيچه هاي محرك ديگري بنام جمع كننده و بازكننده وجود دارند كه در درون اسكاپ و قاعدة پديسل قرار گرفته اند .
در حشرات زير ردة بي بالان ، مانند راسته هاي پادمان و ديپلورا نوع ماهيچه هاي محرك مانند بالداران است ، با اين تفاوت كه در اين حشرات ، در هر يك از بندهاي تاژك ، ماهيچه هاي دروني نيز وجود دارند . اين تيپ شاخك ها را همانطور كه در بالا نيز اشاره شده حلقه اي مي گويند .
چشم
1. چشم ساده که در تشخیص نور وشدت آن مؤثر است و تا اندازهای ممکن است رنگ را تشخیص دهدولی فاصله وابعاد جسم را نمیتواند دقیقاً مشخص کند.
2. چشم مرکب که از هزاران واحد بینایی تشکیل شدهاست که به هر واحد بینایی اوماتیدی یا اوماتیوم گفته میشود.
ضمائم دهانی
در حشرات مختلف متفاوت استو تا حدودی به نوع تغذیه حشره بستگی دارد.که نوع ابتدایی آن نوع ساینده در ملخ میباشد.حس بینائی:رشد این حس در گونه های مختلف حشرات متفاوت است. چنانچه در حشراتی که در زیر زمین و نقاط تاریک زندگی می کنند اعضاء بینائی رشد کمی داشته و یا از بین رفته اند و در بقیه حشرات این حشرات این اعضاء شامل چشم های ساده و چشمهای مرکب می باشند. (1) چشمهای ساده به صورت نقاط شفاف در طرفین و یا جلوی سر قرار دارند، چشم های ساده جانبی در لاروها از 1 تا 7 عدد در هر طرف سر تغییر می کنند. چشمهای ساده پشتی در حشرات کامل و پوره حشرات با دگردیسی ناقص وجود دارند و معمولا سه عدد هستند که یکی در قسمت پیشانی به نام چشم ساده میانی و دو عدد دیگر در طرفین پیشانی مشاهده می شوند. متشکل از سلولهای بینائی که محور آن رابدوم Rhabdom را تشکیل می دهد. مشاهده می شود . در بعضی حشرات لایه سلول های رنگین در زیر شبکیه قرار دارد و در بعضی از لاروها ساختمان این چشمها بسیار ساده و فقط از چند سلول بینائی تشکیل یافته است فصل دوم (2) چشمهای مرکب در حشرات کامل به تعداد یک جفت در طرفین سر به اشکال بیضی ، گرد، نیم کروی و یا لوبیائی قرار دارند وعضو اصلی بینائی هستند.هرچشم مرکب ازچند واحد بینائی به نام اوماتیدی Ommatidie تشکیل شده و تعداد آنها در حشرات مختلف متفاوت است. چنانچه در کرم شب تاب2500 ، در مگس خانگی 4000 و در سوسک Dytiscus 9000 عدددر هر چشم مرکب می باشد.هر اوماتیدی شبیه یک چشم ساده بوده و از سه قسمت قرنیه، عدسیه، وشبکیه یافته است. قرنیه به شکل عدس کوچک و شفاف از جنس کوتیکول است عدسیه متشکل از چهار سلول بلوری است که به مخروط بلوری مرسوم است . شبکیه از 6 تا8 سلول حسی طویل و رنگی تشکیل شده و در محور بینائی یا رابدوم قرار دارند.عدسیه وشبکیه هر اوماتیدی به وسیله غلافی از سلولهای رنگین به نام عنبیه احاطه شده اند .انتهای رشته های عصبی سلولهای بینائی به عصب های مربوط و سپس به عقده های بینائی در مغز جلوئی متصل می گردند طرز بینائی در چشمهای مرکب – بینائی در اوماتیدی ها ، یا به طریق تشکیل تصویر پهلوی هم صورت می گیرد . در این حالت اوماتیدی ها از یکدیگر مجزا بوده و هر یک از آنها تصویر قسمتی از جسم مورد نظر را در قاعده عدسیه به طور معکوس می سازد و تصویر کامل و حقیقی از پهلوی هم قرار گرفتن این تصاویر حاصل می گردد و این حالت در پروانه های روز پرواز و زنبورها ومگس ها و سخت بالپوشان وجود دارد و یا اوماتیدها از یکدیگر مجزا نبوده و تصویر نهائی از روی هم قرار گرفتن چندین تصویر جزء حاصل می گردد. و این حالت در پروانه های روزپرواز و زنبورها و مگس ها و سخت بالپوشان وجود دارد و یا اوماتیدها از یکدیگر مجزا نبوده و تصویر نهائی از روی هم قرار گرفتن چندین تصویر جزء حاصل می گردد. حشرات بر خلاف انسان اشعه ماوراء بنفش را تشخیص می دهند ، ولی بر عکس ، اکثر آنها رنگ قرمز را درک نمی کنند. به همین لحاظ رنگها در نظر حشرات با آنچه ما می بینیم فرق دارد.
پایان
تهیه شده توسط
مهدی بنی حسن
تقدیم به
دانشجویان کشاورزی